loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
Admin بازدید : 240 یکشنبه 03 خرداد 1394 نظرات (0)

 از خانه بیرون می زنم اما كجـا امشب

 شاید تو می خواهی مرا در كوچه ها امشب 

پشت ستون سایه هـا روی درخت شب 

می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب 

می دانم آری نیستی امـــــا نمی دانم 

بیهوده می گردم بدنبالت چرا امشب ؟ 

هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما 

نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب

 ها ... سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف

 ایكاش می دیدم به چشمانـــــم خطا امشب

 هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز

 حتی ز برگی هم نمی آید صـدا امشب

 امشب ز پشت ابــــرها بیرون نیامد ماه 

بشكن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام كوچه ها را یك نفس هم نیست 

شاید كه بخشیدند دنیـا را به ما امشب 

طاقت نمی آرم تو كــــه می دانی از دیشب 

باید چه رنجی برده باشم  بی تو  تا امشب 

ای ماجرای شعر و شبهای جنون من

آخـر چگونه سركنم بی ماجرا امشب 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 89
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 297
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 577
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 577
  • بازدید ماه : 577
  • بازدید سال : 21,739
  • بازدید کلی : 595,362