loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
Admin بازدید : 271 سه شنبه 13 مرداد 1394 نظرات (0)

تا از تو هم آزرده شوم سرزنشم کن

آه این منم ای آینه ! کم سرزنشم کن

آن روز که من دل به سر زلف تو بستم

دل سرزنشم کرد ، تو هم سرزنشم کن

ای حسرت عمری که به هر حال هدر شد

 در بیش و کم شادی و غم سرزنشم کن

Admin بازدید : 339 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

مرگ در قاموس مــا از بـی وفایــی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

قصـــه ی فــرهـاد دنیــــا را گـرفت ای پادشـــاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است

تشنگانِ  مِهـــر  محتــــاج  ترحـــم  نیستند

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

Admin بازدید : 499 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

به تنهـــایی گرفتـــــارند مشتــی بی پناه اینجا

مسافر خانه ی رنـــج اســت یا تبعید گاه اینجا؟

غـرض رنجیـــدن ما بـــــود از دنیا که حاصل شد

مکن عمر مرا ای عشــق بیش از این تباه اینجا

بـــرای چـــــرخش این آسیاب کهنه ی دلسنگ

به خون خویش می غلتند صدها بی گناه اینجا

Admin بازدید : 331 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری است

جای گلایه نیست ! کــه این رسم دلبری است

هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست

تنهـــا گنـــاه آینـــه هـــا  زود باوری  است

مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است

سهـــم  برابر  همگان  ،  نابرابری  است

Admin بازدید : 263 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (1)

گر چه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست

ای اجل! مهمان نوازی کن کـــه دیگر تاب نیست

بین ماهـی های اقیـانـوس و ماهـی هــای تُنگ

هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیست

زورق ِ  آواره ! در  زیبـــایـــی ِ دریــــــا نمـــان

این هم آغوشی جدا از غفلت گرداب نیست

Admin بازدید : 257 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

تصــور کن بهاری را که از دست تــو خواهد رفت

خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

شبی در پیـــچ زلف مــوج در موجت تماشا کن

نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت

مزن تیـــر خطا  آرام بنشین  و  مگیـر از خـــود

تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت

Admin بازدید : 261 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

مرا بازیچـه‌ خود ساخت چـون موسا که دریا را

فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسا را

نسیم مست وقتی بوی گل می‌داد حس کردم

کـــه این دیوانــه پرپر می‌کند یک روز گـــل‌ها را

خیانت قصه‌ی تلخی است اما از که می‌نالم؟

خودم پــــرورده بودم در حــواریــون یهــــودا را

Admin بازدید : 271 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

رسیده ام به خدایـی کــه اقتباسی نیست

شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست

خدا کسـی است کــه باید بـه دیدنش بروی

خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست

به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند

خطا نکردن ما غیــر ناسپاسی نیست

Admin بازدید : 535 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

گر چه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست

دل بکن! آینـــه این قدر تماشایـــــی نیست

حاصل خیــــره در آیینـــه شدنهـا آیا

دو برابر شدن غصه ی تنهایی نیست؟!

بــی‌سبب تا لب دریا مکشان قایـــق را

قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست 

Admin بازدید : 271 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

من خود دلـم از مهر تو لرزید ،وگرنه

تیرم به خطا می رود اما به هدر،نه!

دل خون شده ی وصلم و لب های تو سرخ است

سـرخ است ولــی سرخ تر از خـون جگــر ، نه

با هرکـــه توانسته کنار آمده دنیا

با اهل هنر؟آری! با اهل نظر ؟نه!

Admin بازدید : 329 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

این طرف مشتی صدف ،آنجا کمی گل ریخته

موج،ماهــی های عاشق را به ساحل ریخته

بعد از این در جام ما تصویر ابر تیره است

بعد از این در جــــام دریا ماه کامل ریخته

مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است

زندگـــی در کـــام ما زهــــر هلاهل ریختـــه

Admin بازدید : 545 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگــر کـــوه بــــه  دریـا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب  اما نه
شب کــــه اینقدر نباید بــه درازا بکشد
خود شناسی قدم اول  عاشق شدن است
وای بر یوسف  اگـــر ناز زلیخا بکشد
Admin بازدید : 251 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

به نسيمی همه راه به هـــم می ‌ريزد

کی دل سنگ تو را آه به هم می ‌ريزد؟

سنگ در برکه مـی ‌اندازم و مـــی ‌‌پندارم

با همين سنگ زدن، ماه به هم می ‌ريزد

عشق بر شانه هم چيدن چندين سنگ است

گاه مــی ‌ماند و ناگاه به هـم مـی ‌ريزد

Admin بازدید : 337 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت

آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت

خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد

کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت

در قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم

«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

Admin بازدید : 257 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

کبریای توبــه را بشکن پشیمانی بس است

از جواهر خانه ی خالی نگهبانی بس است

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین

آبرو داری کــن ای زاهد! مسلمانی بس است

خلـق دل سنگ اند و من آیینه با خود می برم

بشکنیدم دوستان! دشنام پنهانی بس است

Admin بازدید : 435 پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

پلــنگ سنگـــی دروازه‌ های بسته شهرم

مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم

تفاوت‌ های ما بیش از شباهت هاست باور کن

تو تلخــی شراب کهنـــه ای من تلخــــی زهرم

مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم

یکـی  از سنگ های  کوچک  افتاده  در نهــرم

کسی را که برنجاند تو را، هرگز نمی بخشم

تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم

تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من

پلــنگ سنگــی دروازه‌های بسته شهــرم

درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 77
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 229
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 3,830
  • بازدید سال : 14,675
  • بازدید کلی : 588,298