loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
Admin بازدید : 231 دوشنبه 18 خرداد 1394 نظرات (0)

کفشهایم کجاست؟ میخواهم بی خبر راهی سفر بشوم

مدتی بی بهـــــار طی بکنم دوسه پاییــــز دربــه در بشوم

خسته ام از تو از خودم از ما، ما ضمیـــر بعیــــد زندگی ام

دونفر انفجار جمعیت است پس چه بهتر که یک نفر بشوم

یک نفر در غبـــار سرگردان یک نفــر مثل برگ در طوفان

می روم گم شوم برای خودم کم برای تو دردسر بشوم

حرفهــــای قشنگ پشت سرم آرزوهـــــای مادر و پدرم

حیف خیلی از آن شکسته ترم که عصای غم پدر بشوم

پدرم گفت دوستت دارم پس دعـــا مـــی کنم پدر نشوی

مادرم بیشتر پشیمان که از خدا خواست من پسر بشوم

داستانی شدم که پایانش مثل یک عصر جمعه دلگیر است

نیستـم در حدود حوصله ها پس صلاح است مختصر بشوم

دورها قبر کوچکی دارم بی اتاق و حیاط خلوت نیست

گاه گاهی سری بـزن نگذار با تو از این غریبه تر بشوم

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 66
  • آی پی دیروز : 87
  • بازدید امروز : 151
  • باردید دیروز : 103
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 852
  • بازدید ماه : 3,747
  • بازدید سال : 14,592
  • بازدید کلی : 588,215