نمی آیی برم امشب کجایی؟
چنین با عاشق زارت چرایی؟
دل از تنهاییاش سر در گریبان
کسی را خوش نیاید این جدایی!
دلم چشم انتظار یک نگاهت
نمی دانم که با مایی! که رایی؟
بدادم سر به هر رکعت نمازی
الهی ارنی اشیاءَ کماهی
عیان کردی به هر شیای وجودت
که بالاتر ز هر عقلی؛ ورایی
عیان دیدی چو در هر شی، جمالش
"رها" کمتر بزن حرف از جدایی
بزن بر هم همه اوراق و برخیز
بکن در بزم عشاقش سماعی