loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
Admin بازدید : 213 چهارشنبه 14 مرداد 1394 نظرات (0)

ديرگاهی است كه در اين تنهايی 

رنگ خاموشی در طرح لب است 

بانگی از دور مرا می‌خواند 

ليك پاهايم در قير شب است 

رخنه‌ای نيست در اين تاريكی 

در و ديوار به هم پيوسته 

سايه‌ای لغزد اگر روی زمين 

نقش وهمی است ز بندی رسته 

نفس آدم‌ها 

سر بسر افسرده است 

روزگاری است در اين گوشه پژمرده هوا 

هر نشاطی مرده است

دست جادويی شب 

در به روی من و غم می‌بندد 

می‌كنم هر چه تلاش، 

او به من می خندد . 

نقش‌هايی كه كشيدم در روز، 

شب ز راه آمد و با دود اندود . 

طرح‌هايی كه فكندم در شب، 

روز پيدا شد و با پنبه زدود . 

ديرگاهی است كه چون من همه را 

رنگ خاموشی در طرح لب است . 

جنبشی نيست در اين خاموشی 

دست‌ها پاها در قير شب است .

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 77
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 229
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 3,845
  • بازدید سال : 14,690
  • بازدید کلی : 588,313