هر چند در محاسبه ی خویش آدمم
من اولین ورودی خوب جهنمم
مثل محرمی که در این سالها پر است
نذری نویس این همه ماه محرمم
حتما خدا نخواست که با تو غزل شوم
تا پای دستبوسی تو یک غزل کمم
***
باران نبار ، بی تو کویری نمی شوم
من قانعم ...
و تشنه ی یک قطره شبنمم
هر چند در محاسبه ی خویش ... بگذریم
من آخرین خروجی خوب جهنمم