هوایِ داغِ بندر کُش
دوباره رقص پارو ها...
به لنگر می کِشم دندان !
کنار لَنج و جاشو ها
کنار دست این شاعر
به قصد دلبری بنشین
هوایِ داغِ بندر کُش
دوباره رقص پارو ها...
به لنگر می کِشم دندان !
کنار لَنج و جاشو ها
کنار دست این شاعر
به قصد دلبری بنشین
هر چند در محاسبه ی خویش آدمم
من اولین ورودی خوب جهنمم
مثل محرمی که در این سالها پر است
نذری نویس این همه ماه محرمم
حتما خدا نخواست که با تو غزل شوم
تا پای دستبوسی تو یک غزل کمم