loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
reza بازدید : 235 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

آن کودک قلم ندارد برای نوشتن،او مادر ندارد ،پدرش مریض است آنها خانه ندارند

او یتیم است ،بیچاره است،درمانده است

اوشبها گرسنه می خوابد

او به تو نگاه می کند میخواهد چیزی بگوید ،نمی گوید تو می روی آما او گریه می کند

آیا کسی نیست ناله ی این کودک را بشنود

آیا کسی نیست این کودک را در آغوش بگیرد؟

برایش قصه بخواند؟

اما تو او را سیلی زدی او دستش را جای سیلی تو گذاشته و گریه می کند

تو می دانی او هیچ چیز ندارد اما در آرزویش همه چیز دارد

او مادر ندارد ،قلم ندارد ،هم بازی ندارد اما در آرزویش همه چیز دارد؛

مادر دارد،قلم دارد، هم بازی دارد


غلامرضازارع

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 56
  • آی پی دیروز : 87
  • بازدید امروز : 99
  • باردید دیروز : 103
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 800
  • بازدید ماه : 3,695
  • بازدید سال : 14,540
  • بازدید کلی : 588,163