سلام دختر عاشق منم تو ِ بی سر
نترس ترس ندارم منم توام دختر
شبیه آینه تصویر شد درون خودش
پرید از وسط ذهن او دو تا کفتر
به سمت خیس دعا سمت بارش تقدیر
نشست و شست درونش دو تا کبوتر پر
زمان عقب به عقب هی عقب عقب می رفت
رسید فلسفه اش را به صبح خاکستر