loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
Admin بازدید : 283 شنبه 26 اردیبهشت 1394 نظرات (1)

 

شیر،  بی واهمه از خیمه به راه افتاده

ناگهان لرزه بر اندام سپاه افتاده

كيست اين مرد كه مي تازد و طَف مي لرزد

زير سُم ها ، تن يك دشت چو دَف مي لرزد

گوش ابليس كر – اما شَجَعُ النّاس است او

نعره زد مردي از آنسوی كه عباس است او

شيهه سركش اسبش هيجان دارد مرد

بگريزيد كه صد مرد توان دارد مرد

بگريزيد اگر فرصت دیگر مانده ست

واي از آن لحظه كه تن مي دود و سر، مانده ست

نفسش بُغض نفس هاي علي را دارد

تيغ او تشنه خون است جگر مي خواهد

كمر كوفه كمر باشد اگر مي شكند

قامت شام سپر باشد اگر مي شكند

تيغ ،‌اسليم ِ منقّش شدهء ابرويش

ماه، سوسويي از انوار منوّر رويش

...و خدا با همهء‌دقت و وسواس عجيب

مو به مو وصله زده سلسلهء گيسويش

جذبهء‌حور مگر ريخته در چشمانش

عشق سر مي شكند تا كه شود جادويش

 گنگ،  ذهني كه تو را ماه تصور نكند

خشك ، دريا كه تو را كِل نكشد جاشويش

تیغ پیمود ولی نظم خم ابرو را

ماه بوسید به خون نقش گرفته رو را

همه دیدند که خون، رود شد و می پیمود

مو به مو، سلسله در سلسله ی گیسو را

تو همان ماه به خون خفته ی عشقی عباس

تو همان قصه ی ناگفته ی عشقی عباس

قرن ها می گذرد وِرد زبانی ای مرد!

زنده تر از همه ای -  با همگانی ای مرد!

کیست مانند تو محبوب خلایق باشد

سیزده قرن قمر باشد و لایق باشد

سیزده قرن تویی ساقی جان یا عباس

می گشایی گره از کار جهان یا عباس

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط عالیه در تاریخ 1394/03/30 و 9:47 دقیقه ارسال شده است

بسیار زیبا


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 98
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 290
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 531
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 531
  • بازدید ماه : 531
  • بازدید سال : 21,693
  • بازدید کلی : 595,316