در خـیابان قـدم مـی زدم
در حـالی کـه بـه تـو فـکر مـی کردم
وارد کـافه شـدم
بـیست هـزار تـومن دادم بـه کـافه چـی
و تـقاضای دو فـنجون قـهوه کـردم
پـیش از آن کـه یـادم بـیاد
تـنها هـستم ...
((محمد شیرین زاده))
در خـیابان قـدم مـی زدم
در حـالی کـه بـه تـو فـکر مـی کردم
وارد کـافه شـدم
بـیست هـزار تـومن دادم بـه کـافه چـی
و تـقاضای دو فـنجون قـهوه کـردم
پـیش از آن کـه یـادم بـیاد
تـنها هـستم ...
((محمد شیرین زاده))
دلم جنگلی سبز از کاج عشق
که بر سر نهاده طلا تاج عشق
دلم قایقی در افقهای دور
شناور به هر سو، در امواج عشق
و یک شب به تیر نگاهی قشنگ
نمودی دلم را تو آماج عشق