کدام عطر رسیده مگر به شامهی تو
که لحن مرثیه دارد خطوط نامهی تو؟
تو پرچم وطنم بودهای، نخواستهام
در این مسیر چهل ساله جز اقامه ی تو
اگر به خون دل و اشک چشم ، ریخته ام
دوات تازه برای بقای خامه ی تو
ولی تو در وسط راه جا زدی ، دیدی
کشیده شد به کجا ها مرام نامه ی تو ؟
به مرگ و میر درختان شهر برگشتم
به شهر سوخته ای خالی از چکامه ی تو
من از خودم به تو رفتم ، تو از خودت به خودت
سفر ادامهی من بود یا ادامهی تو !؟