اگر چه خاطره ی تلخمان فراوان است
از این هوای می آلود ، غم گریزان است
بخند و غصه ی فردا نخور که ما دیدیم
در آستین زمان دشنه های عریان است
عزیز! زخم دلت را دگر عیان منما
جواب زخم در این سرزمین نمکدان است
اگر چه خاطره ی تلخمان فراوان است
از این هوای می آلود ، غم گریزان است
بخند و غصه ی فردا نخور که ما دیدیم
در آستین زمان دشنه های عریان است
عزیز! زخم دلت را دگر عیان منما
جواب زخم در این سرزمین نمکدان است
موسم مرگ من آخر که گلابی دارد؟
کیست ؟او کیست که با خویش کتابی دارد؟
چشمکی از سر آن دور مرا می خواند
هر کسی در دل افلاک شهابی دارد
چشمکی از پس صد هاله ی پنهان پیداست
گر چه دیدیم که هر ماه نقابی دارد