هوایِ داغِ بندر کُش
دوباره رقص پارو ها...
به لنگر می کِشم دندان !
کنار لَنج و جاشو ها
کنار دست این شاعر
به قصد دلبری بنشین
هوایِ داغِ بندر کُش
دوباره رقص پارو ها...
به لنگر می کِشم دندان !
کنار لَنج و جاشو ها
کنار دست این شاعر
به قصد دلبری بنشین
مال منی و به اندازه دلم
یا معبدی که به سمت تو مایلم ؟
بغضی شبانه که از راه می رسد
خورشیدوار میایی مقابلم
حتما " تمام زمین را سند بزن
حقی که از تو برای تو قائلم
حالا که از تو به دریا رسیده ام
پس کو بساط رسیدن به ساحلم ؟