loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
Admin بازدید : 346 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

مرگ در قاموس مــا از بـی وفایــی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

قصـــه ی فــرهـاد دنیــــا را گـرفت ای پادشـــاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است

تشنگانِ  مِهـــر  محتــــاج  ترحـــم  نیستند

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

Admin بازدید : 333 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری است

جای گلایه نیست ! کــه این رسم دلبری است

هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست

تنهـــا گنـــاه آینـــه هـــا  زود باوری  است

مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است

سهـــم  برابر  همگان  ،  نابرابری  است

Admin بازدید : 270 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (1)

گر چه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست

ای اجل! مهمان نوازی کن کـــه دیگر تاب نیست

بین ماهـی های اقیـانـوس و ماهـی هــای تُنگ

هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیست

زورق ِ  آواره ! در  زیبـــایـــی ِ دریــــــا نمـــان

این هم آغوشی جدا از غفلت گرداب نیست

Admin بازدید : 264 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

تصــور کن بهاری را که از دست تــو خواهد رفت

خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

شبی در پیـــچ زلف مــوج در موجت تماشا کن

نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت

مزن تیـــر خطا  آرام بنشین  و  مگیـر از خـــود

تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت

Admin بازدید : 268 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

مرا بازیچـه‌ خود ساخت چـون موسا که دریا را

فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسا را

نسیم مست وقتی بوی گل می‌داد حس کردم

کـــه این دیوانــه پرپر می‌کند یک روز گـــل‌ها را

خیانت قصه‌ی تلخی است اما از که می‌نالم؟

خودم پــــرورده بودم در حــواریــون یهــــودا را

Admin بازدید : 275 یکشنبه 24 خرداد 1394 نظرات (0)

رسیده ام به خدایـی کــه اقتباسی نیست

شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست

خدا کسـی است کــه باید بـه دیدنش بروی

خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست

به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند

خطا نکردن ما غیــر ناسپاسی نیست

Admin بازدید : 541 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

گر چه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست

دل بکن! آینـــه این قدر تماشایـــــی نیست

حاصل خیــــره در آیینـــه شدنهـا آیا

دو برابر شدن غصه ی تنهایی نیست؟!

بــی‌سبب تا لب دریا مکشان قایـــق را

قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست 

Admin بازدید : 381 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

این طرف مشتی صدف ،آنجا کمی گل ریخته

موج،ماهــی های عاشق را به ساحل ریخته

بعد از این در جام ما تصویر ابر تیره است

بعد از این در جــــام دریا ماه کامل ریخته

مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است

زندگـــی در کـــام ما زهــــر هلاهل ریختـــه

Admin بازدید : 552 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگــر کـــوه بــــه  دریـا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب  اما نه
شب کــــه اینقدر نباید بــه درازا بکشد
خود شناسی قدم اول  عاشق شدن است
وای بر یوسف  اگـــر ناز زلیخا بکشد
Admin بازدید : 254 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

به نسيمی همه راه به هـــم می ‌ريزد

کی دل سنگ تو را آه به هم می ‌ريزد؟

سنگ در برکه مـی ‌اندازم و مـــی ‌‌پندارم

با همين سنگ زدن، ماه به هم می ‌ريزد

عشق بر شانه هم چيدن چندين سنگ است

گاه مــی ‌ماند و ناگاه به هـم مـی ‌ريزد

Admin بازدید : 341 سه شنبه 19 خرداد 1394 نظرات (0)

دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت

آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت

خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد

کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت

در قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم

«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

Admin بازدید : 293 دوشنبه 18 خرداد 1394 نظرات (0)

شعر و صدای مهدی فرجی شاعر جوان و توانای کشور

در این پست ، وبسایت ایران شعر با جمع آوری اشعار و صدای این شاعر ، 2 شعر با صدای وی را برای دانلود به صورت رایگان قرار داده است.

 

1 -  ساده نگذشتم از این عشق ، خودت می دانی

2 -  لب هام نمناک است و عطر بوسه ام سرخ است

[دانلود در ادامه]

Admin بازدید : 195 دوشنبه 18 خرداد 1394 نظرات (0)

بده بـــه دست من این بار بیستونها را

که این چنین به تو ثابت کنم جنونها را

بگـــو بـــه دفتـــر تاریــــخ تا سیاه کند

به نام ما همه ی سطرها، ستونها را

عبور کم کن از این کوچه ها که می ترسم

بسـازی  از  دل  مـــردم  کلکسیونهـــا  را

Admin بازدید : 225 دوشنبه 18 خرداد 1394 نظرات (0)

دیدمت چشم تو جا در چشم های من گرفت

آتشــی یک لحــظه آمد در دلـــم دامن گرفت

آنقدر بی اختیـــار این اتفــاق افتاد کـــه

این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت

در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست

این که در اندام من امـــروز باریدن گرفت؟

Admin بازدید : 335 دوشنبه 18 خرداد 1394 نظرات (0)

بی‌تو اندیشیده‌ ام کمتر به خیلی چیز ها

می‌ شوم بـی‌ اعتنا دیگر به خیلی چیزها

تا چـه پیش آید برای من! نمی‌دانم هنوز...

دوری از تو می‌شود منجر به خیلی چیزها

غیر معمولی‌ ست رفتار من و شک کرده است

چند روزی می‌شود ـ مادر بــه خیلـی چیزها

Admin بازدید : 210 دوشنبه 18 خرداد 1394 نظرات (0)

خود را اگر چه سخت نگه داري از گناه

گاهی شرایطی است که ناچاري از گناه

هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه

بر دوش تــو نهـــاده شود باري از گناه

گفتم: گنــــــاه کردم اگر عاشقت شدم...

گفتی تو هم چه ذهنیتی داري از گناه !

Admin بازدید : 162 دوشنبه 18 خرداد 1394 نظرات (0)

یک درختِ پیرم و سهم تبرها می شوم

مرده ام، دارم خوراكِ جانورها می شوم

بی خیال از رنجِ فریادم تردّ د می کنند

باعث لبخندِ تلخِ رهگذرها می شوم

با زبان لالِ خود حس می کنم این روزها

هم نشین و هم کلام کور و کرها می شوم

Admin بازدید : 289 شنبه 16 خرداد 1394 نظرات (0)

شد عرصه زمین چو بساط ارم جوان

از پرتو سعادت شاه جهان ستان

خاقان شرق و غرب که در شرق و غرب اوست

صاحب قران خسرو و شاه خدایگان

خورشید ملک پرور و سلطان دادگر

دارای دادگستر و کسرای کی نشان

Admin بازدید : 202 سه شنبه 12 خرداد 1394 نظرات (0)

چو در نظر نبود روی دوستان ما را

به هیچ رو نبود میل بوستان ما را

رقیب گومفشان آستین که تا در مرگ

به آستین نکند دور از آستان ما را

به جان دوست که هم در نفس بر افشانیم

اگر چنانکه کند امتحان به جان ما را

Admin بازدید : 149 سه شنبه 12 خرداد 1394 نظرات (0)

گر راه بود بر سر کوی تو صبا را

در بندگیت عرضه کند قصه ما را

ما را به سرا پردهٔ قربت که دهد راه

بر صدر سلاطین نتوان یافت گدا را

چون لاله عذاران چمن جلوه نمایند

سر کوفته باید که بدارند گیا را

Admin بازدید : 196 سه شنبه 12 خرداد 1394 نظرات (1)

ای صبح صادقان رخ زیبای مصطفی

وی سرو راستان قد رعنای مصطفی

آئینهٔ سکندر و آب حیات خضر

نور جبین و لعل شکر خای مصطفی

معراج انبیا و شب قدر اصفیا

گیسوی روز پوش قمرسای مصطفی

Admin بازدید : 349 چهارشنبه 06 خرداد 1394 نظرات (0)

امشب تمام پنجره ها باز می شود

دنیا پر از طراوت یک راز می شود

دستی تو را به سمت حرا پیش می برد

یعنی دوباره نوبت اعجاز می شود

در خلسه های ناب حضوری دوباره عشق

بین تو و خدای تو آغاز می شود

اقرا که نبض سبز زمان ایستاده است

بگشای پر که نوبت پرواز می شود

ای آخرین ستاره به رخوت نشسته ایم

قرآن بخوان که پنجره ها باز می شود

Admin بازدید : 279 چهارشنبه 06 خرداد 1394 نظرات (0)

روی پیشانی ام سیاه شده

دستمال ِ سپید ِ مرطوبم

دارم از دست می روم اما

نگرانم نباش ، من خوبم !

هیچ حــســّـی ندارم از بودن

تیغ حس می کند جنونم را

دارم از دست می دهم کم کم

آخرین قطره های خونم را

در صف ِ جبر ِ خاک منتظرم

اختیار زمان تمام شود

Admin بازدید : 265 چهارشنبه 06 خرداد 1394 نظرات (0)

نگران رهم و طالع بن بستی خویش

صبر کن گریه کنم چند شب از مستی خویش

سر به هشیاری و تقوای خودش درگیر است

سینه آغشته به بدنامی و بدمستی خویش

شعر ، این زارع تن خسته ی در آبله غرق

چه گلی چیده به جز مرثیه از هستی خویش؟ 

Admin بازدید : 271 سه شنبه 05 خرداد 1394 نظرات (0)

اگر چه خاطره ی تلخمان فراوان است

از این هوای می آلود ، غم گریزان است 

بخند و غصه ی فردا نخور که ما دیدیم

در آستین زمان دشنه های عریان است 

عزیز! زخم دلت را دگر عیان منما

جواب زخم در این سرزمین نمکدان است

Admin بازدید : 300 یکشنبه 03 خرداد 1394 نظرات (0)

صدای گم شدن یک ستاره می آید

صدای غربت انسان دوباره می آید

و باز اینکه تو رفتی و من دلم تنگ است

و باز غم که همیشه ، هماره می آید

صدای حزن غریب غزل که می پوسد

از آسمان غرق به خون مناره می آید

Admin بازدید : 307 یکشنبه 03 خرداد 1394 نظرات (0)

نشد سلام دهم - عشق را جواب بگیرم

غـــرور یـــخ زده را ، رو بــــه آفتاب بگیرم

نشد که لحظه ی فرّار مهربان شدنت را

بـــه یادگار ، برای همیشه قاب بگیــــرم

نشد تقاص همه عمــر تشنه جانـــــی خود را

به جرعه ای ز تو - از خنده ی سراب -  بگیرم

Admin بازدید : 281 یکشنبه 03 خرداد 1394 نظرات (0)

 وقتی کــه چشم حادثه بیدار می شود

هفت آسمان به دوش تو آوار می شود

خواب زنانه ای است به تعبیر گل مکوش

گـل در زمین تشنــه ی ما خار می شود

برخیز تا به چشم ببینی که چه دردناک

آیینه پیش روی تــــو دیوار مــــــی شود 

Admin بازدید : 271 یکشنبه 03 خرداد 1394 نظرات (0)

دریا شده است خواهر و من هم برادرش

شاعـــرتر از همیشه نشستم برابرش

خواهر سلام! با غزلی نیمه آمدم

تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش

می خواهم اعتراف کنم، هرغزل که ما

با هـــم سروده ایم جهان کرده از برش

Admin بازدید : 323 شنبه 02 خرداد 1394 نظرات (0)

لبت نــــه گوید و پیداست مـی‌گــــوید دلــــت آری

که اینسان دشمنی ، یعنی که خیلی دوستم داری

دلت مــــی‌آید آیا از زبانی این همه شیرین

تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟

نمی‌رنجـــــم اگــر باور نداری عشق نابم را

که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری

Admin بازدید : 190 چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

دامي ست که باید بکشاند به گناهم

سيبي که تو انداخته باشی سرِ راهم

«ما از تو به‌غیر از تو نداریم تمنا»

من لال شوم از تو به‌غیر از تو بخواهم

با عقل چه خوبی که نکردم سرِ یک عشق

از چاله درآوردم و انداخت به چاهم

 
 
Admin بازدید : 266 دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش

آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد

در خرابات بگویید که هشیار کجاست

Admin بازدید : 204 چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

میان من و عشق _ غربت بی تو _ فراق می افتد

همینکه از نگاه منتظرم اشتیاق می افتد

به حجم بی ستاره ی شب سرد سکوت می مان

اگر چه از تصور چشمت اجاق می افتد

بگو به من که عشق مرده درونم که دلشکسته شدم

از آسمان چندم است خدا به اتاق می افتد

همیشه می رسم به آخر بی تو دلم ... دلم تنگ است

.....................

طلوع من بتاب حادثه های مرا که ننویسند

تمام شد تـ/مام شد به تمام ستاره ها بنویس

« همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد »

Admin بازدید : 578 چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

طرح اندام تو انگیزه ی معماری هاست

دلت آیینه ی ایوان طلاکاری هاست

باید از دور به لبخند تـو قانع باشم

اخم تو عاقبت تلخ طمعکاری هاست

جای هر دفتر شعری که در آن نامت نیست

توی تاریک ترین گوشــــه ی انباری هاست

 

Admin بازدید : 279 سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات (1)

نگاهی تر نخواهم دید هرگز

گلی پرپر نخواهم دید هرگز

خداحافظ عزیز رفته از دست

تو را دیگر نخواهم دید هرگز

مریم حقیقت

*

پر از عشق و امیدت می رسیدی

تو با اسب سفیدت می رسیدی

چه می شد لحظه ی مرگ من ای عشق

سر نعش شهیدت می رسیدی

مریم حقیقت

 

Admin بازدید : 218 دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 نظرات (0)
ای هُدهُد صبا، به سبا می‌فرستمت   بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم   زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت
در راه عشقْ مرحلهٔ قرب و بعد نیست   می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت
هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر   در صحبت شِمال و صبا می‌فرستمت
تا لشکر غمت نکند مُلک دل خراب   جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت
ای غایب از نظر، که شدی همنشین دل،   می‌گویمت دعا و ثَنا می‌فرستمت
در روی خود تَفَرُّج صُنع خدای کن   کآیینهٔ خدای‌نما می‌فرستمت
تا مطربان ز شوق مَنَت آگهی دهند   قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت
ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت:   «با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
حافظ! سرود مجلس ما ذکر خیر توست   بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت»
Admin بازدید : 281 یکشنبه 02 فروردین 1394 نظرات (0)

 

 

پس آمد سکندر سوی قادسی         جهانگیر تا جهرم پارسی
به جهرم یکی بد کی نژاد         کجا نام او مهرک نوشزاد
به جهرم چو نزدیک شد پادشا         نهان گشت از او مهرک بی وفا
ز جهرم بیامد به ایوان شاه         ز هر سو بیاورد بی مر سپاه
جهاندار دارا به جهرم رسید         که آنجا بدی همه گنجها را کلید
ز جهرم فرخزاد را خواندند         بدان تخت شاهیش بنشاندند
چو منذر به نزدیک جهرم رسید         به آن دشت بی آب لشکر کشید
به منذر چنین گفت کای رایزن         به جهرم کشیدی ز شهر یمن

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 100
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 115
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 134
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 134
  • بازدید ماه : 134
  • بازدید سال : 21,296
  • بازدید کلی : 594,919