به تنهـــایی گرفتـــــارند مشتــی بی پناه اینجا
مسافر خانه ی رنـــج اســت یا تبعید گاه اینجا؟
غـرض رنجیـــدن ما بـــــود از دنیا که حاصل شد
مکن عمر مرا ای عشــق بیش از این تباه اینجا
بـــرای چـــــرخش این آسیاب کهنه ی دلسنگ
به خون خویش می غلتند صدها بی گناه اینجا