آمدی، شادی و ماتم به سراغم آمد
خنده و گریهی تواَم به سراغم آمد
آمدی مثل همان سال نبودی دیگر
کی رسیدی گُل من؟ کال نبودی دیگر
آمدی «نو شده» هرچند کهنتر شده ای
ای فدای قد و بالای تو... زن تر شده ای!
دامي ست که باید بکشاند به گناهم
سيبي که تو انداخته باشی سرِ راهم
«ما از تو بهغیر از تو نداریم تمنا»
من لال شوم از تو بهغیر از تو بخواهم
با عقل چه خوبی که نکردم سرِ یک عشق
از چاله درآوردم و انداخت به چاهم