میان من و عشق _ غربت بی تو _ فراق می افتد
همینکه از نگاه منتظرم اشتیاق می افتد
به حجم بی ستاره ی شب سرد سکوت می مان
اگر چه از تصور چشمت اجاق می افتد
بگو به من که عشق مرده درونم که دلشکسته شدم
از آسمان چندم است خدا به اتاق می افتد
همیشه می رسم به آخر بی تو دلم ... دلم تنگ است
.....................
طلوع من بتاب حادثه های مرا که ننویسند
تمام شد تـ/مام شد به تمام ستاره ها بنویس
« همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد »