بر تشنگیم آب نخواهم آورد
تا لذت مهتاب نخواهم آورد
شاید به عذاب دوزخت صبر کنم
دوری تو را تاب نخواهم آورد
***
ستون محکم احکام دین است
نگین بی بدیل مومنین است
جهان بی نام او معنا ندارد
علی امضای رب العالمین است
بر تشنگیم آب نخواهم آورد
تا لذت مهتاب نخواهم آورد
شاید به عذاب دوزخت صبر کنم
دوری تو را تاب نخواهم آورد
***
ستون محکم احکام دین است
نگین بی بدیل مومنین است
جهان بی نام او معنا ندارد
علی امضای رب العالمین است
امشب تمام پنجره ها باز می شود
دنیا پر از طراوت یک راز می شود
دستی تو را به سمت حرا پیش می برد
یعنی دوباره نوبت اعجاز می شود
در خلسه های ناب حضوری دوباره عشق
بین تو و خدای تو آغاز می شود
اقرا که نبض سبز زمان ایستاده است
بگشای پر که نوبت پرواز می شود
ای آخرین ستاره به رخوت نشسته ایم
قرآن بخوان که پنجره ها باز می شود