loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
Admin بازدید : 178 پنجشنبه 15 مرداد 1394 نظرات (0)

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که بازبینیم دیدار آشنا را

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

Admin بازدید : 184 سه شنبه 13 مرداد 1394 نظرات (0)

من حاصل عمر خود ندارم جز غم

در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم باوفا ندیدم جز درد

یک مونس نامزد ندارم جز غم

***

چون باده ز غم چه بایدت جوشیدن

با لشگر غم چه بایدت کوشیدن

سبز است لبت ساغر از او دور مدار

می بر لب سبزه خوش بود نوشیدن

Admin بازدید : 172 سه شنبه 13 مرداد 1394 نظرات (0)

عشق رخ یار بر من زار مگیر

بر خسته دلان رند خمار مگیر

صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی

بر مردم رند نکته بسیار مگیر

***

در سنبلش آویختم از روی نیاز

گفتم من سودازده را کار بساز

گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار

در عیش خوش‌آویز نه در عمر دراز

Admin بازدید : 217 سه شنبه 13 مرداد 1394 نظرات (0)
جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را
***
بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا
Admin بازدید : 262 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

با من راه نشین باده مستانه زدند

آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه کار به نام من دیوانه زدند

Admin بازدید : 266 سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 نظرات (1)

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید

تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

Admin بازدید : 192 دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 نظرات (0)
اگر آن تُرکِ شیرازی، به دست آرد دل ما را   به خالِ هندویش بخشم، سمرقند و بُخارا را
بده ساقی میِ باقی که در جنّت نخواهی یافت   کنارِ آبِ رکن آباد و گُلگَشتِ مُصلّا را
فِغان! کاین لولیانِ شوخِ شیرین کارِ شهرآشوب   چنان بردند صبر از دل، که تُرکان خوانِ یَغما را
ز عشق ناتمام ما جمال یار مُستغنی‌است   به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را؟
من از آن حُسنِ روزافزون که یوسُف داشت دانستم   که عشق، از پردهٔ عِصمت، برون آرد زلیخا را
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین، دعا گویم   جواب تلخ می‌زیبد لبِ لعلِ شکرخا را!
نصیحت گوش کن جانی، که از جان دوست‌تر دارند   جوانانِ سعادتمند، پندِ پیرِ دانا را:
«حدیث از مطرب و می گو و رازِ دَهر کمتر جو!   که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معمّا را»
غزل گفتی و دُرّ سُفتی! بیا و خوش بخوان حافظ   که بر نظم تو اَفشانَد فَلَک عِقدِ ثُریّا را
درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 108
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 314
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 663
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 663
  • بازدید ماه : 663
  • بازدید سال : 21,825
  • بازدید کلی : 595,448