درک زمانت را زبان بودی
تفسیری از فهم زمان بودی
شرحی معاصر داشتی – اما
از نادران باستان بودی
پیرانگی در صورتت پیدا
در سیرت پنهان ، جوان بودی
درک زمانت را زبان بودی
تفسیری از فهم زمان بودی
شرحی معاصر داشتی – اما
از نادران باستان بودی
پیرانگی در صورتت پیدا
در سیرت پنهان ، جوان بودی
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه ی کفش فرار و ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت