loading...
شعر فارسی | شاعران ایرانی | شاعران جوان | انتشار شعر شما | انتشار کتاب شما رایگان | شعر و داستان
Admin بازدید : 184 سه شنبه 13 مرداد 1394 نظرات (0)

من حاصل عمر خود ندارم جز غم

در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم باوفا ندیدم جز درد

یک مونس نامزد ندارم جز غم

***

چون باده ز غم چه بایدت جوشیدن

با لشگر غم چه بایدت کوشیدن

سبز است لبت ساغر از او دور مدار

می بر لب سبزه خوش بود نوشیدن

Admin بازدید : 172 سه شنبه 13 مرداد 1394 نظرات (0)

عشق رخ یار بر من زار مگیر

بر خسته دلان رند خمار مگیر

صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی

بر مردم رند نکته بسیار مگیر

***

در سنبلش آویختم از روی نیاز

گفتم من سودازده را کار بساز

گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار

در عیش خوش‌آویز نه در عمر دراز

Admin بازدید : 205 سه شنبه 13 مرداد 1394 نظرات (0)

اول به وفا می وصالم درداد

چون مست شدم جام جفا را سرداد

پر آب دو دیده و پر از آتش دل

خاک ره او شدم به بادم برداد

***

نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد

نی لذت مستی‌اش الم می‌ارزد

نه هفت هزار ساله شادی جهان

این محنت هفت روزه غم می‌ارزد

Admin بازدید : 218 سه شنبه 13 مرداد 1394 نظرات (0)
جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را
***
بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا
Admin بازدید : 262 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

با من راه نشین باده مستانه زدند

آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه کار به نام من دیوانه زدند

Admin بازدید : 266 سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 نظرات (1)

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید

تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

Admin بازدید : 219 دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 نظرات (0)
ای هُدهُد صبا، به سبا می‌فرستمت   بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم   زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت
در راه عشقْ مرحلهٔ قرب و بعد نیست   می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت
هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر   در صحبت شِمال و صبا می‌فرستمت
تا لشکر غمت نکند مُلک دل خراب   جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت
ای غایب از نظر، که شدی همنشین دل،   می‌گویمت دعا و ثَنا می‌فرستمت
در روی خود تَفَرُّج صُنع خدای کن   کآیینهٔ خدای‌نما می‌فرستمت
تا مطربان ز شوق مَنَت آگهی دهند   قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت
ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت:   «با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
حافظ! سرود مجلس ما ذکر خیر توست   بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت»
درباره ما
Profile Pic
وبسایت ایران شعر در تاریخ 1393/11/13 با هدف انتشار اشعار شاعران فارسی زبان تاسیس شد با عضویت در ایران شعر می توانید اشعارتان را با نام خودتان در اینترنت منتشر کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک را بیشتر می پسندید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 388
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 307
  • آی پی امروز : 119
  • آی پی دیروز : 73
  • بازدید امروز : 154
  • باردید دیروز : 82
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 990
  • بازدید ماه : 990
  • بازدید سال : 22,152
  • بازدید کلی : 595,775